رهگذر آشنا

(R)-(P)

بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم

شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق ديوانه كه بودم

+نوشته شده در جمعه 17 خرداد 1392برچسب:,ساعت23:20توسط ...؟ | |

کوکِ دوستت دارم !!

زبانت کوک نمی شود !..

به آنچه ..

گوش من محتاج شنیدنــش است

+نوشته شده در جمعه 17 خرداد 1392برچسب:,ساعت23:19توسط ...؟ | |

میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد ،

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد

+نوشته شده در جمعه 17 خرداد 1392برچسب:,ساعت23:1توسط ...؟ | |

+نوشته شده در جمعه 17 خرداد 1392برچسب:,ساعت18:41توسط ...؟ | |

+نوشته شده در جمعه 17 خرداد 1392برچسب:,ساعت18:30توسط ...؟ | |

+نوشته شده در چهار شنبه 15 خرداد 1392برچسب:,ساعت18:53توسط ...؟ | |


ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ ﻏﻤﺨﻮﺍﺭ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ
ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻏﻤﺶ ﻫﺴﺘﯽ. . .


ادامه مطلب

+نوشته شده در چهار شنبه 15 خرداد 1392برچسب:,ساعت18:37توسط ...؟ | |

 

 

 

مترسک ناز می کند

 

 

 

 

 

 

 

کلاغ ها فریاد می زنند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و من سکوت می کنم...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این مزرعه ی زندگی من است

 

 

 

 

 

خشک و بی نشان

 

 

 

...


ادامه مطلب

+نوشته شده در چهار شنبه 15 خرداد 1392برچسب:,ساعت18:20توسط ...؟ | |

+نوشته شده در چهار شنبه 15 خرداد 1392برچسب:,ساعت17:54توسط ...؟ | |


ادامه مطلب

+نوشته شده در چهار شنبه 15 خرداد 1392برچسب:,ساعت17:50توسط ...؟ | |

دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند

چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند

آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار ؟

وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند

 


ادامه مطلب

+نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت11:57توسط ...؟ | |

 

 

مترسک را دار زدند

به جرم دوستی با پرنده

که مبادا

تاراج مزرعه را ، به بوسه ای فروخته باشد ...

راست می گفت سهراب :

اینجا قحطی عاطفه است

+نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت11:56توسط ...؟ | |


 

هیچ خوشی ای بی تو کامل نمیشود
حتی اگرمحض دلخوشی بگویم "خوش گذشت"


 

 

+نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت11:51توسط ...؟ | |